به گزارش خبرگزاری «حوزه»، کتاب «دروغ» اثری از مرحوم آيت الله سيد رضا صدر است که در آن، نکاتی زیبا و قابل استفاده پیرامون موضوع دروغ آمده و «حوزه نیوز» منتخبی از این نکات را در شماره های گوناگون تقدیم علاقمندان می نماید.
- سخن رسول خدا صلى الله عليه وآله
پيغمبر بزرگ فرمود:
«من خالفت سريرته علانيته، فهو منافق (3) .
كسى كه نهان و آشكارش دو گونه باشد، منافق است.»
روش منافق اين است كه در نهان، چيزى مى گويد و در آشكار چيزى. در حضور، ستايش مى كند و دوست مى باشد، ولى در غياب نكوهش مى كند و دشمن مى باشد.
رسول خدا صلى الله عليه وآله با اين دستور بزرگ تربيتى، جهان را راهنمايى مى كند. حضرتش مى خواهد، در ميان مسلمانان نفاق نباشد و دو رويى راه نداشته باشد. مسلمان، بايستى يك رو داشته باشد، نه دو رو. مسلمان بايستى يك دل و يك زبان باشد؛ نهان و آشكارش يكى باشد؛ حضور و غيابش تفاوتى نداشته باشد. منافق ايمان ندارد؛ ولى مسلمان با ايمان، اگر دوست باشد، دوستى مى كند و اگر دشمن باشد، دشمنى؛ شب و روز يك رنگ است، نه دو رنگ؛ مسلمان اگر دوست نباشد، به دروغ اظهار مهر نمى كند، تملق نمى گويد و چاپلوسى نمى كند.
دروغ گوى بى شرم
بسيارى از دروغ گوها، اگر بدانند كه مردم، آنها را دروغ گو مى دانند، ناراحت مىشوند و در هنگام سخن مىكوشند كه محكم سخن گويند تا سخنشان باور شود. بايستى از راست گويى تجاوز نكنند تا آبروى از دست رفته را باز آرند.
ولى دسته اى از دروغ گوها شرم و حيا را كنار گذارده و با كمال وقاحت، در حضور كسانى كه آنان را مى شناسند دروغ مى گويند و گاهى يكى از حاضران را به راستى سخن خويش گواه مى گيرند.
در نطق هاى عمومى با كمال پررويى دروغ مى گويند، در صورتى كه مى دانند شنوندگان آنها از دروغ گويى آنان كاملا اطلاع دارند.
دو رويى با خدا و رسول صلى الله عليه وآله
بالاترين بى شرمى، دو رويى با خدا و رسول است؛ خدايى كه چيزى از او پنهان نيست و از همه چيز با خبر مى باشد و رسولى كه خدايش به او خبر مى دهد و آگاهش مىسازد.
دورويان با كمال بى حيايى، نزد رسول خدا مى آمدند و تظاهر به ايمان مى كردند، در صورتى كه در دل ايمان نداشتند.
خدا اين گونه رفتارها و دو رويى آنان را به رسول خود خبر مى داد. در حدود صد آيه از آيات قرآن، راجع به منافقان و دو رويان است و سوره اى به نام آن ها در قرآن می باشد، كه خدا در آن سوره با رسول خود سخن مىگويد و منافقان را معرفى مىكند.
اكنون پاره اى از مضامين آن سوره نقل مى شود:
وقتى كه منافقان نزد تو آمدند و گفتند: شهادت مى دهيم كه تو رسول خدا هستى؛ با آن كه خدا مىداند كه تو رسول او هستى، ولى شهادت مىدهد كه منافقان دروغ مى گويند.
آن ها سوگند مى خورند و آن را سپر جان خود قرار داده تا راه خدا را سد كنند؛ اين بسيار بد و ناپسند است.
آنها ايمان آوردند و سپس كافر شدند و راه پى بردن به حقايق بر آنها بسته گشت.
وقتى كه به آنها گفته شود، بياييد تا رسول براى شما طلب آمرزش كند، متكبرانه روى بر مىگردانند! هر چند آمرزش خواستن رسول براى آنها و نخواستنش يكسان است، چون خدا آنها را نخواهد آمرزيد.
آن ها مردمى هستند كه مى گويند به ياران رسول كمك نكنيد تا از هم بپاشند، در صورتى كه گنج هاى آسمان و زمين، در دست خداست و منافقان نمى فهمند.
آنها مى گويند اگر به مدينه برگرديم بايستى عزيزتر، ذليل تر را بيرون كند، درصورتى كه عزت از آنِ خدا و رسول او و مردم با ايمان است، ولى منافقان نمى دانند.